عــــــــــزیزم...فرشـــــــــته باشی ..درهمه شن های زندگیم کنارم باشی..بال های سفیدت......

مرواریدی نگاهت ....دستان زیبا وپرمهرت ......همه رامیبوسم .... وبااشگ عاشقانه ...

همه رامیبویم...میگویم.....

فرشته ی من .......عشق یعنی تو بانگاهت.باوجودت... مرادیوانه خود میکنی....

ســــــتاره هارا دیدم امـــشب ..وقتی که همه فانوسا خاموشن....

حتی باران وجودم را حس نمیکنم دیگر.....نفــــــــسم....عشـــــقم .بیا وجوم راروشن کن .نفس های سردم را گرم ...

ماهدلم..ستاره امیدم....فرشته رویاهام....توبودی .دستان زندگیت... نگاه نازت که هزاران فرشته درحسادت

توست...نگاهم کن

ببین..نفسهایت رااز من مگیر

زمانــی که درـــــــــخلوت عاشقانه...سرت راروی پاهایم گذاشــــــــتی .ستاری چــــــــشمانت ..ستون لب رامیلرزاند..

پلاک ای چـــــــشمانت درمقابل چشــمایم ....چون موج دریای عـــــــــشق آرام نوازشم میکرد...

بانگاه نازت ســــتاری چشمانم ب لرز افتاد ...کاش بودی میگفتی........

بی توهــــرگز نازنـــــــــــینم..

وقتی ســـرت را روی شــانه ام گذاشتی ....صدای نفســـهای لرزانت ......

گویاهزاران کلمه عاشـــــــقانه ...تنم رانوازش مــــــیکرد .انگاه که گفتــــــی دوستم داری.....

گفتم دیونه عاشـــــقتم

به بهانه تولدت آمدم...اما دوباره تو را در کنار کس دیگری دیدم

آه....لعنتی نا آرام

در گدر زمان سرگردان بودم

خاطرات خيلي عجيبند!!!