بوی عشق
دیدن رفیقم دیدن همدم تنهایی خودموج اشک بود.. را زنده کرد.
وقتی که صدای گامهایش قلبم را نوازش میکرد......
احـــــــــــساش کردم جودش را....پری دست هایش که سپیدی صورتم را نوازش میکرد...
گونه های بارانی ام را بازبادی ارم اهـــــــسته برایم پاک کرد بادی سرد ....ولی مهربان ...بادی زخم خورده ..
اما.. دل شاد ...صـــــــــــحرای دلم ...اب وجودم دوباره زندگونم کرد ..اری بوی عشق همه رادیوانه میسازد